(سلسله) ساسانیان چه کسانی بودند؟
<p> در آغاز، انساب در کنار ایام العرب از مهمترین دانشهای عرب بود؛ اما پس از گسترش و تنوع تاریخنگاری به عنوان یکی از ابزارهای بسیار کارآمد و اصلی برای تاریخنگاری و برخی علوم دیگر همچون رجال و حدیث مطرح شد. آنطور که از بررسیهای انجام شده به دست میآید در دوران حکومت رضاشاه پهلوی فعالیتهای فرهنگی و هنری جامع? زرتشتی گسترش پیدا کرد و مدارس زرتشتیان ایران نیز به مانند سایر مدارس کشور متحول شده و نسبت به ادوار قبلی از ساختار آکادمی ژرف اندیش تری برخوردار شدند. در این نوشتار نقش شیعیان در شکلگیری و گسترش نسب نگاری عمومی در میان مسلمانان طرح میشود. او برای اطمینان از همراهی ابوعمرویحیی، در سال 719ق/1319م به طنجه رفت و با او دیدار کرد. گزارشی از حمایت آشکار مرینیان در به حکومت ر آکادمی ژرف اندیش ن ابوطالبعبدالله دردست نیست؛ اما باتوجه به اینکه ابوطالبعبدالله بیش از برادرش در اطاعت مرینیان بود، این امر بعید به نظر نمیرسد. باوجود تمام تلاش حاکمان عزفی برای ماندن در چرخ? حکومت، درنهایت درگیری و رقابتهای خاندانی در سبته، در سای? حمایت سلطان ابوسعید مرینی، به حکومت آنها خاتمه داد؛ اما این پایان کار نبود و نام عزفیان همچنان در عرص? شعر، فقه، طب و حتی سیاست تا سالها در مغرب شهره بود.</p><p></p>
<p> عبدالرحمن در دور? حضور عزفیان در غرناطه، به درخواست و در سای? حمایت وزیر دولت بنیاحمر، یعنی ابوعبداللهبنحکیم، اثری با نام الاشاده بذکر المشتهرین من المتاخرین بالافاده/ بالاجاده نوشت و به او تقدیم کرد (مقری، 1359ق: 2/356). این کتاب امروزه در دست نیست؛ اما همان طور که از نام کتاب برمیآید، بهاحتمال اثری در معرفی بزرگان و علما بوده است. او اعلام کرد میخواهد سبته را بدون دخالت و حمایت مرینیان، همچون گذشتگانش به روش شورایی اداره کند. کار به جنگ نکشید؛ چون در خود شهر آشوب و شورش برپا شده بود و بزرگان سبته به دو دست? مو آکادمی ژرف اندیش ان و مخالفان عزفیان تقسیم شده بودند. دور? نخست امارت یحیی بر سبته تنها یک سال و شش ماه به طول انجامید؛ چون ابوعلىعمر، فرزند سلطان ابوسعید مرینی، بر پدر شورش کرد و مدتی حکومت را از او گرفت. یحیی باوجود حضور اجباری در فاس، به اطاعت از ابوعلیعمر حاضر نشد و دیری نپایید که درنهایت، در کشاکش قدرت بین سلطان ابوسعید و پسرش ابوعلیعمر، سلطان ابوسعید حکومت را از پسرش باز پس گرفت. در این مدت، یحیی را که به علت دوستی با پدر در زمر? یاران او میدید و از نافرمانی احتمالی او میتر آکادمی ژرف اندیش ، از امارت سبته عزل کرد و به فاس فراخواند.</p>
<p> شاید این تصمیم بدان علت بود که اوضاع داخلی دربار مرینیان و مدعیان قدرت، ازجمله فرزند خود سلطان، این نگرانی را ایجاد میکرد که عزفیان از این فرصت که از نزدیک شاهدش بودند، برای اعلام استقلال بهره ببرند. این کتاب که نسخ? خطی آن در چندین کتابخانه، ازجمله کتابخان? اسکوریال (Escorial) اسپانیا موجود است، با هدف ترغیب مسلمانان اندلس به برگزاری جشن میلاد پیامبر اسلام محمد مصطفی(ص) نوشته شده است؛ چون در دور? او، اندلس آمیختهای از مذاهب مختلف همچون اسلام و مسیحیت و یهودیت و قومیتهای گوناگون همچون ایرانی، بربر، اسپانیایی و عرب بود. آنان در نسبنگاری خویش به پشتوانه اعتقادی که به جایگاه اهل بیت(ع) در نزد خداوند به عنوان ذوی القربای پیامبر(ص) داشتند، آن را محور قرار داده و به ثبت انساب عرب پرداختند. او بعد از بحثی درباره فضیلت بقیع، معرفی مقابر شناختهشده آن را آغاز کرده است. فرمانبرداری او چنان بود که از سکونت در امارت سبته سرباز زد و عبداللهبنمخلص، رئیس بیوتات2 را که مرینیان تعیین کرده بودند، در کاخ امارت اسکان داد و ادار? امور شهر و ضبط و فرماندهى پادگان شهر را به او سپرد و خود در عمل، نقش مهمی در ادار? سبته نداشت. از بین عزفیان، ابوعمرویحیی بیش از همه به امور نظامی علاقهمند بود و همیشه نیزه و شمشیر همراه داشت و تلاش میکرد برای حفظ قدرت خود در سبته سپاهی تشکیل دهد.</p>
<p> با گذشت زمان، این خاندان در بین مردم از چنان شهرت و نفوذی برخوردار شدند که عزفیان قدرت خود را در خطر دیدند و ابوعمرویحیی آنها را به جزیر? الخضرا تبعید کرد. در منابع، دربار? علت اختلاف و آشوب در سبته اطلاعی داده نشده است؛ اما به نظر میرسد علت این اختلاف برخی درگیریها و رقابتها بین خاندانهای بزرگ سبته همچون خاندان شریفحسینی، معروف به صقلیون، با عزفیان بوده باشد. 1. شهری از شهرهای بزرگ بلاد مغرب که روبهروی شبهجزیر? اندلس قرار گرفته است و بندرگاه آن از بهترین بندرگاههای دریای روم است (یاقوت حموی، 1995م: ذیل سبته). اما موضوع هرچه باشد از اهمیت این قصیده ومحتوای باارزش آن نمی کاهد. یکی از اجداد او به نام عبدالعزی بن امرؤالقیس بر حارث بن ماریه غسانی وارد شده و اسبهایی را به عنوان هدیه به او پیشکش کرده است (طبری، 1/ 449؛ ابن کلبی، 9). هارون موقعی به خلافت نشست که نهضت ترجمه در اوج بود و مسلمانان با آثار یونانیان و هندیان آشنا شده بودند و مترجمان بسیاری را در دارالحکمه مأمور ترجمه کتب کرده بودند.</p>